در بریتانیا، بیشتر گربههای خانگی برای پرسه زدن آزادند، اما به کجا میروند و چه کاری انجام میدهند؟ به شش گربه ردیاب GPS نصب کردیم و متوجه شدیم که"همانطور که برای نوشتن این مقاله آماده می شدم، گربه سه ساله من، لری، 24 ساعت ناپدید شده بود. زیر سطلها را چک کرده بودم، در یک گروه اجتماعی در فیسبوک پست کرده بودم و انواع موضوع «گم شدن گربه چقدر قبل از بازگشت به خانه عادی است؟» را در گوگل جستجو کرده بودم. تمام روز."لری وقتی او را به خانه بردیم یک گربه خانگی بود، اما من و دوست پسرم اخیراً به خانه ای در باغ نقل مکان کرده بودیم، بنابراین شروع کردیم به بیرون رفتن او. درست به همین ترتیب،
گربه دوست داشتنی و مطیع ما به مشت زن محله تبدیل شد. او صبح از در بستر بودن با ما دست کشید، در عوض، حتی قبل از اینکه صبحانه اش را کنار بگذاریم، بی حوصله به سمت در رفت.شبها قبل از رفتن به رختخواب، خانه را برای او جستجو میکردیم. با تمام اعتماد به نفس مانند مادری که نوجوانش بعد از مقررات منع رفت و آمد بیرون رفته بود، به دوست پسرم گفتم: "مطمئنم که او به زودی برمی گردد.
" تمام شب تلاطم داشتم و می چرخیدم و به این فکر می کردم که آیا دوباره بینی کوچک صورتی او را ببینم.گربهها عشق ما را آزادانه و طبق شرایط خودشان میخواهند، که به این معنی است که هیچ انتظاری برای تعهد طولانیمدت نداریم. گربههای معمولی در فضای باز ممکن است از چندین خانه بازدید کنند و کیفیت نوازشها و پذیراییهایشان را ارزیابی کنند. برخی از کارشناسان بر این باورند که گربهها در بهترین حالت نیمه اهلی هستند، به این معنی که در هر لحظه میتوانند از جست و خیز کنند و به خوبی عمل کنند.من با این واقعیت دست و پنجه نرم میکنم
من گاهی لری را تماشا می کنم و فکر می کنم: "من تو را خیلی دوست دارم و یک روز ممکن است مرا ترک کنی." هر صاحب گربه ای شکنجه بدیع داشتن یک حیوان خانگی را می داند که در حال پرسه زدن آزاد است. سفر آنها به صورت یک راز باقی می ماند که تنها با یک دسته گرد و غبار در سبیل هایشان، یا رگه ای از رنگ در خزشان به آن اشاره می شود.در نهایت، البته، لری، خسته از ماجراجویی دیگری در ساوانا (لویشم، جنوب لندن) به خانه رفت. کجا بود؟ اون بیرون چیکار میکرد؟ گربههای ما وقتی انسانهایشان در اطراف نیستند، به چه کاری دست میزنند؟
برای پاسخ به این موضوع، با Tractive، سازنده ردیابهای GPS برای گربهها و سگها تماس گرفتم. او با مهربانی داوطلب شد تا چند واحد را در اختیار من بگذارد. در مرحله بعد، پنج صاحب گربه را به خدمت گرفتم، همه کنجکاو بودند که بدانند گربه های آنها در هنگام بیرون رفتن و خارج شدن از خانه، چه اتهاماتی دارند.
-
با گربه ها آشنا شوید!
(در اینجا با خیال راحت یک مونتاژ اسلوموشن از فیلم گای ریچی با صدای ری وینستون را تصور کنید):
پابلو: یک دختر مو کوتاه دو ساله از بریکسورث، نورث همپتون شایر. پابلو متعلق به آندریا فرانکلین، مدیر فروش 52 ساله است.
Bluebell: یک آبی مو کوتاه بریتانیایی از باکفاستلی، دوون، که مانند موتور خرخر می کند، عاشق غذاهای یخ زده Lick-e-Lix است و سال گذشته برای سه روز ناپدید شد و صاحبش، دایان پاول، دستیار شخصی بازنشسته 70 ساله را ترک کرد. پریشان پاول میگوید: "او هرگز عمداً شیطان نیست."
مارینا: یک تابی چهار ساله از اکتون، غرب لندن، که وحشت محله است. صاحب او، احمد البوهی، دانش آموز 17 ساله، می گوید: "گاهی همسایه ها در فیس بوک می گویند که مارینا به سایر گربه ها قلدری می کند."
زکی: راگدال دو ساله ای آزاده، که سه بار در باغ صاحبش، ندا تاتانی امباوا، 43 ساله، تحلیلگر تجاری از نورث همپتون، روی درختی گیر کرده است. امباوا آه می کشد: «اولین باری که جراح درخت 180 پوند گرفت تا او را پایین بیاورد. بار دوم 160 پوند بود. بار سوم شوهرم خودش از درخت بالا رفت.»
پیسی: یک قاتل زنجیره ای عضلانی از هارتول، نورث همپتون شایر. او یک بار به مدت سه ماه ناپدید شد، قبل از اینکه زنده و سالم در جنگلی مجاور ظاهر شود. صاحبش، ویل بنزی، مدیر IT 49 ساله، میگوید: «بیشتر روزها چیزی میگیرد. «موشها، پرندگان. زمانی یک خرگوش بسیار بزرگ بود.»
و در نهایت لری: فوقالعاده زیباترین گربه موجود، و در آن یک پسر خوب.
وقت آن است که ببینیم آنها به چه چیزی دست می زنند.
-
دوشنبه
با شکلک سبز رنگ صورت استفراغ به دوست پسرم پیام می دهم: «او در حال عبور از مسیر است. من پشت یک خط ریلی شلوغ زندگی میکنم – قطارها تقریباً دائماً به مرکز لندن میروند، از جمله قطارهای باری پرسرعت – اما مسیر حدود 30 فوت از سطح زمین بالاتر است. فکر نمی کردم لری بتواند آنقدر بالا برود. او می تواند.
جان برادشاو، نویسنده کتاب حس گربه: معمای گربه آشکار شد، هشدار میدهد: «علت اصلی مرگ گربههای زیر یک سال زیر گرفته شدن است». لری نیز در حال عبور از خیابان های اطراف خانه من است، اگرچه از هر جهت چند صد متر جلوتر نمی رود و بی وقفه خانه ام را مانند یک نگهبان در حال گشت زنی در مرکز خرید می چرخاند. این احتمالاً به این دلیل است که من در محله ای پرجمعیت با گربه های دیگر زندگی می کنم. برادشاو میگوید: «بسیاری از گربهها تا چه حد پیش میروند خود محدود میشوند. "آنها دوست ندارند گربه های دیگر را به چالش بکشند یا به چالش کشیده شوند."
گربه ها سرزمینی هستند، با تکه های ثابتی که از آنها دفاع می کنند. آنیتا کلسی، رفتارشناس گربه میگوید: قلمرو برای گربهها مهمترین چیز است. «برخی گربههای دیگر را تعقیب میکنند و برخی میتوانند با آرامش زندگی کنند. گربهها یاد میگیرند که فضا را به اشتراک بگذارند و از یکدیگر دوری کنند تا این فضا کار کند، زیرا دعوای دائمی میتواند آسیبرسان باشد.»
به نظر می رسد لری با محدود کردن خود به منطقه ای که مستقیماً در اطراف خانه من است، به جای یک جنگجو، عاشق است. با این حال، نمی توان همین را برای پابلو گفت. فرانکلین حیرت زده می گوید: «او چهار و نیم مایل سفر کرده است. من واقعاً فکر میکردم که او تمام روز را در اتاق نشیمن یک خانم مسن مینشیند.» دور از آن. او میگوید: «در نزدیکی خانه ما یک قطعه زمینی وجود دارد. «او زیاد آنجاست. و سپس به باغ های مختلف می رود. به نظر می رسد که او چند مکان پاتوق دارد. من فکر می کنم او خدمه دارد.»
-
سه شنبه
پابلو گستاخ تر می شود و از یک جاده شلوغ A به یک پارک روستایی می رود. فرانکلین می گوید: «این محله به خاطر سرعت زیاد در آنجا بدنام است.
فرانکلین معتقد است که نگه داشتن پابلو در داخل خانه اشتباه است. او میگوید: «برای او مهم است که بتواند برود و کاری را که به طور طبیعی برایش پیش میآید انجام دهد. "نباید درباره افرادی که گربه هایشان را بیرون می گذارند قضاوت کنیم." با آن اضطراب از دست دادن او به وجود می آید. می دانم که این مسخره به نظر می رسد، اما مثل این است که اجازه دهید فرزندانتان مستقل تر شوند. باید آنها را در مقطعی رها کنید.»
در این دیدگاه، در بریتانیا، فرانکلین در اکثریت است. بر خلاف ایالات متحده، که گربههای اهلی معمولاً در داخل خانه میمانند، طبق گفته موسسه خیریه حیوانات PDSA، در بریتانیا فقط 26 درصد از گربههای بریتانیایی فقط در داخل خانه هستند.
همه شیفته این نیستند. بردشاو می گوید: «لابی ضد گربه وجود دارد. «آنها افراد بسیار خوش صدایی هستند. مردمی که از باغها و باغهایشان لذت میبرند، در همه جا به شدت از چرندیات گربهها خسته میشوند.»
سپس شکار است. پروفسور رابی مک دونالد، متخصص بوم شناسی حیوانات همراه در دانشگاه اکستر می گوید: «شکار ویژگی های طبیعی گربه ها هستند. اگرچه بسیاری از گربهها به هیچ کجا نزدیک حیات وحش نمیروند. این یک اقلیت است.» (لری حتی یک عنکبوت را نمی کشد، که باعث ناراحتی من شد.)
RSPB میگوید «هیچ مدرک علمی روشنی» وجود ندارد که نشان دهد گربهها باعث کاهش جمعیت پرندگان میشوند، اما این تصور در میان برخی از دوستداران پرندگان بریتانیایی وجود دارد که گربهها یک تهدید هستند و باید در داخل خانه نگهداری شوند. (در کشورهایی که گربه ها گونه های بومی نیستند، مانند استرالیا و نیوزلند، می توانند تأثیر مخربی بر حیات وحش داشته باشند.)
برادشاو میگوید: «من احساس میکنم که گربهها هدف آسانی هستند. «آسمانخراشها بیشتر از گربهها پرندگان را میکشند. اما مردمی را نمیبینید که بیرون از کارخانههایی که شیشهسازی انجام می دهند، ایستاده باشند و بگویند: «شما پرندهکش هستید».
-
چهارشنبه
مارینا در حالت پرخاشگری بوده است. ال بویهی می گوید: «او چند همسایه را برای غذا آزار می دهد. "سپس به یک محل ساخت و ساز نزدیک رفت و شب را در آنجا گذراند." ال بویهی با دیدن موقعیت مکانی خود در اپلیکیشن Tractive به سراغ او رفت. او میگوید: «مردی در استراحت بود و او را نوازش میکرد. "برگرداندن او کمی زمان برد."
در بریکسورث، شکار پابلو افزایش یافته است. فرانکلین می گوید: «امروز صبح او بدون صبحانه بیرون رفت. او واضح است که غذایش را جای دیگری میآورد.» او در زمان واقعی تماشا کرد که پابلو صبح را به شکار در بخش های نزدیک خانه اش می گذراند. او هنگام ناهار به خانه رفت و یک خوابگاه با خود آورد.
راه هایی برای کاهش تأثیر گربه بر جمعیت پرندگان محلی و پستانداران کوچک وجود دارد. مکدونالد میگوید: «اگر گربه تحت مدیریت شماست – من در گفتن کنترل، تردید دارم، زیرا هیچکس واقعاً گربه را کنترل نمیکند – میتوانید راههایی برای کاهش تمایل گربه به کشتن پیدا کنید. زنگهای قلادهها کار میکنند، همانطور که گربهها را به یک رژیم غذایی پرپروتئین و ممتاز روی میآورد و صبحها با بازی با گربهها، آنها را تحریک میکند. مکدونالد میگوید: «تغییر غذای گربهها میتواند باعث کاهش بیش از یک سوم حیوانات وحشی شود. و بازی با گربه، بیش از یک چهارم. اینها اقدامات مثبتی برای گربه است که نتیجه مثبتی نیز در رفتار آنها دارد."
در باکفاستلی، پاول شاهد گشتزنی بلوبل در پارکینگ سوپرمارکتی در چند صد متری خانهاش است. پاول با خوشحالی می گوید: «مثل متصدی پارکینگ. Shift تمام شد، Bluebell در خیابان ها به دنبال جلب توجه می چرخد. پاول میگوید: «او زمان زیادی را صرف چرخیدن در پشت خانهها میکند. «بعضی وقتها میرود تا روی مبلشان بخوابد. و دیواری در پشت خانهها وجود دارد که او زمان زیادی را در آنجا مینشیند و منتظر است تا مردم او را نوازش کنند.»
-
پنج شنبه
یک گربه حیله گر قلاده اش را باز کرده است. بنزی میگوید: «از خانه بیرون آمدم و قلاده اش روی تیر دروازه بود. "من احساس می کنم این پیامی از طرف پیسی است. ردیابی من را متوقف کن.»
همه صاحبان گربه، یا "نگهبانان"، همانطور که کلسی آنها را می نامد، به سرعت به دنبال کردن گربه های خود در برنامه معتاد شده اند، از جمله من. فرانکلین شکایت می کند: «این خیلی وقت گیر است. سعی میکنم کار کنم و بعد فکر میکنم: اوه، تعجب میکنم که او چه کار میکند.»
دانستن اینکه پابلو در هر زمان معینی از روز کجا خواهد بود، مایه اطمینان است. فرانکلین میگوید: «تخصیصها به وضوح تکیهگاه اصلی او هستند. «اکنون، وقتی از کنار بخشها رانندگی میکنیم، به داخل نگاه میکنم و او را میبینم. من هرگز نگران او نیستم، زیرا می دانم او کجا خواهد بود."
بنزی مدتها مشکوک بود که پیسی در یک حیاط زغال سنگ در حدود ۱۰۰ متری خانهاش رفت و آمد میکند، «زیرا وقتی برگشت پاهایش سیاه شده بود». اما این برنامه نشان می دهد که پیسی نیز در اطراف سوله های زغال سنگ پرسه می زند. بنزی میگوید: «نمیدانم موشهایی در آنجا هستند یا نه.
پاول در حال تجزیه و تحلیل داده های ردیابی Bluebell بوده و متوجه چیز غیرمنتظره ای شده است. او با اشاره به خودش و شریک زندگیاش میگوید: «اگر از خانه بیرون برویم، وارد میشود. تقریباً مثل این است که او از خانه برای ما مراقبت میکند.»
امباوا از دانش جدید خود در مورد مکان زکی استفاده می کند تا راهپیمایی روی حیوان خانگی خود را بدزد. پس از مشاهده در ردیاب که زکی اغلب از محوطه یک خانه مراقبت محلی بازدید می کند، تصمیم گرفت پایین بیاید. او می گوید: "من او را بین چند بوته دیدم و او به من نگاه کرد و شوکه شد." ما مدتی به هم نگاه کردیم و او خجالت کشید. او داشت روی درخت کوچکی خراش می داد و سپس راه افتاد. طوری به نظر می رسید که انگار متوجه شده بود.»
-
جمعه
در هارتول، بنزی مشاهده کرده است که پیسی مدت زمان کمی را در باغ پشتی همسایه خود می گذراند. بنزی میگوید: «رفتم و از او پرسیدم: «آیا غذا را بیرون گذاشتهای؟» "او لبخند زد و گفت: "بله، من آن را بیرون گذاشته ام، بنابراین شما نمی توانید آن را ببینید." از خانههای حدود یک مایل دورتر - پس از بازدید صبحگاهیاش از حیاط زغالسنگ، پیسی تمایل دارد بعد از ظهر به آنجا بپیچد.
در تجارت، کارآگاهان حیوانات خانگی به عمل همسایگانی که به گربه حیوان خانگی شما غذا میدهند به عنوان «اغواگر گربه» اشاره میکنند - زیرا آنها گربه را با غذا و خوراکیهای اضافی اغوا میکنند. گربه ها به نوبه خود از این توجه استقبال می کنند. کلسی میگوید: «گربههای دوستانه و با اعتماد به نفس، خانههای دیگران را کاوش میکنند و ممکن است از خانههای مختلف در یک مسیر مشخص غذا بخواهند». هنگامی که برادشاو در مورد یک مستند پیشگام Horizon در سال 2012 که گربهها را دنبال میکرد، تحقیق کرد، دریافت که غذا دادن به گربهها چند بار در روز امری عادی است. او می گوید: «یک گربه بود که چهار صاحب داشت. "گربه ها فرصت طلب هستند."
اما چه چیزی باعث می شود که غریبه های کامل اینقدر تمایل داشته باشند که به گربه های دیگران غذا بدهند؟
مکدونالد میگوید: «ما تمایل داریم به خودمان در زمینههای اخیر نگاه کنیم. اما رابطه ما با گربه ها واقعاً به طلوع تمدن برمی گردد. زمانی که انسان ها کشاورزی را شروع کردند، ما غلات اضافی ایجاد کردیم و آنها را ذخیره کردیم و از گربه ها برای محافظت از ذخایر غلات در برابر جوندگان استفاده شد. تمایل به زندگی نزدیک با این حیوانات، سازگاری و در برخی موارد، تحسین و دوستی با این حیوانات بخشی از چیزی است که مردم را اجتماعی می کند. این یک رابطه بسیار عمیق بین مردم و این نوع حیوانات است."
امروز هیچ کس گربه من را اغوا نمی کند. باران می بارد، بنابراین لری کنار من را ترک نمی کند.
همه صاحبان گربه به این نتیجه رسیده اند که حیوانات خانگی دوست داشتنی که در پای تختشان می خوابند و در طول فیلم روی پاهایشان می خوابند، در واقع موجوداتی مستقل با عادات و روال های مخصوص به خود هستند. به طور خلاصه، آنها موجودات مستقلی هستند، با شخصیت، ترس، ترجیحات، نیازها و به جرات می توانم بگویم روح.
ال بویهی از مارینا میگوید: «او خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردم بالا میرود. میدانستم که او گهگاه به خانه همسایهها میرود، اما فکر نمیکردم تمام روز را به باغهایشان برود، آنها را برای غذا اذیت کند و حتی از راهآهن کنار خانه من عبور کند. فکر میکردم او نیم ساعتی را به دور زدن گذراند و سپس بقیه روز را خوابید.»
بنزی به قدری شیفته رفتار پیسی شده است که قصد دارد یک دوربین مینیاتوری را روی یقه او بگذارد. او میگوید: «فکر میکنی خیلی دوستداشتنی است که آنها اینقدر پیش میروند و همه این کارها را انجام میدهند. اما اکنون این باعث میشود که بخواهم کمی عمیقتر کاوش کنم تا ببینم چرا.
همینطور که دارم این را مینویسم، لری کنار من نشسته و به تایپ کردن من نگاه میکند. بینی اش روی پنجه اش قرار می گیرد. اگرچه من دوست داشتم او را در اطراف خانهام در جنوب لندن مانند یک کنتس ببینم، اما دستگاه ردیاب لری را به کشو انداختم.
بگذار برود. اگر بخواهد پیش من برگردد، برمی گردد.
منبع: